iliyajooniiliyajooni، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

شاهزاده ی شیرین ما

بیمارستان

1392/10/13 3:40
314 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از دو سه شبی که ما رفتیم مسجد شما کم کم حالت بد شد دیگه بعدش بیشتر مواقع ما خونه موندیم تا اینکه فهمیدیم نفس مامان و بابا مریض شده خدا میدونه چه حالی پیدا کردیم آخه شیرینم اولین بار بود که مریض میشدی تقریبأ توی ٩ روز اول ٦ بار بردیمت دکتر تا اینکه روز نهم دکتر خودت خانم دکتر قضایی پور که همینجا بابت زحماتش از ایشون تشکر میکنم تشخیص دادن که شما باید برید بیمارستان و حدود ٢ روز و نیم توی بیمارستان عرفان بستری شدی خیلی سخت بود  تمام مدت مامانی پیشت بودم بابایی هم مدام سر میزد هر دوتا مادرجونها هم شبا پیش ما موندن زندایی و عمه جون و شوهر عمه هم بهت سر زدن و کلی هم کادو آوردن  کل فامیلا هم تماس گرفتن مخصوصأ خاله جون که مدام زنگ زد  از همه تشکر میکنم که ما رو تنها نذاشتن و دعا میکنم خدا همه ی شما بچه ها رو برای ما صحیح و سالم نگه داره. شیزینترینم نمیخواستم از غصه تو وبلاگت بنویسم ولی با بابایی تصمیم گرفتیم که این مطلبم بذاریم آخه تو زندگی همیشه هم خوشی داره هم غم و غصه که انشاالله دیگه غصه ای برای هیچ کس نباشه.Avazak.ir100 شکلک های یاهو (3)

totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp9a.gif

ایلیا

از آنژیو کت دستت نمیگم که خدا میدونه چقدر مثل بزرگا رفتار کردی و اصلأ اذییت نکردی که بازم طبق معمول همین بیشتر دلمو آتیش زد.smilies4

ایلیا

اونجا یه دوست هم پیدا کردی اسمش آقا کسری بودsmilies4

ایلیا

دستت رو میذاشتیم زیر ملافه تا دست آقا ایلیا لالا کنه

ایلیا

ایلیا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

marjan
5 دی 92 17:52
akhey , ishallah dige hich vaght pesar kochoolo mariz nashe